English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (4175 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cycle time U زمان تناوب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
period U زمان تناوب دوره
period U زمان تناوب پریود
periods U زمان تناوب دوره
periods U زمان تناوب پریود
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
arresting system cycle time U زمان تناوب سیستم مهارهواپیما
cycle time U زمان تناوب عمل
impluse period U زمان تناوب ضربه جریان
lap turn U زمان تناوب مین روبیها فاصله زمانی بین مین روبیها
period of roll U زمان تناوب چرخش
wave period U زمان تناوب امواج دریا
Other Matches
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
period U تناوب
alternation U تناوب
frequentation U تناوب
periodicity U تناوب
off and on U تناوب
shifts U تناوب
shifted U تناوب
shift U تناوب
frequence U تناوب
intermittence U تناوب
alternator U تناوب گر
subalternation U تناوب
periods U تناوب
alternators U تناوب گر
two phase generator U تناوب گر دو فازی
single phase generator U تناوب گر تک فاز
polyphase generator U تناوب گر چندفازی
polyphase alternator U تناوب گر چندفازی
period of roll U دوره تناوب
orbital period U تناوب مداری
double alternation U تناوب مضاعف
three phase generator U تناوب گر سه فاز
metagenesis U تناوب تولید
metagenesis U تناوب نسل ها
aperiodic circuit U مدار بی تناوب
periods U دوره تناوب
period U دوره تناوب
pulse period U تناوب پالس
recurrence interval U دوره تناوب
frequencies U فرکانس تناوب
frequency U فرکانس تناوب
return perion U دوره تناوب
cycle U تناوب پریود سیکل
continuance U تناوب بدون انقطاع
synodic period U دوره تناوب هلالی
earthquake period U دوره تناوب زلزله
first long period U تناوب بزرگ اول
lift frequency U تناوب حمل و نقل
second long period U تناوب بزرگ دوم
sidereal period U دوره تناوب نجومی
cycles U تناوب پریود سیکل
cycled U تناوب پریود سیکل
third long period U تناوب بزرگ مرتبه سوم
half life period U تناوب یا دوره نیم عمر
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
frequency medulation U تعدیل تناوب یا بسامد موج حامل
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
sing-songs U تناوب یکجور و خسته کنندهی نواخت یا تن صدا
sing-song U تناوب یکجور و خسته کنندهی نواخت یا تن صدا
low frequency U امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
camera cycling rate U نواخت باز و بسته شدن دیافراگم دوربین دوره تناوب عکاسی
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
presenting U زمان حاضر زمان حال
presented U زمان حاضر زمان حال
present U زمان حاضر زمان حال
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
seek time U زمان جستجو زمان طلب
presents U زمان حاضر زمان حال
electromagnetic wave U موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
cycle per second U سیکل بر ثانیه تناوب در ثانیه
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
tenses U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensed U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensing U زمان فعل تصریف زمان فعل
tense U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser U زمان فعل تصریف زمان فعل
angular velocity sight U زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
stroke U زمان
coinstantaneous U هم زمان
thitherto U تا ان زمان
yet U تا ان زمان
cycle time U زمان
timepiece U زمان
stroked U زمان
strokes U زمان
synchrone U هم زمان
stroking U زمان
synchronous U هم زمان
zeitgeist U زمان
clocks U زمان ها
cotemporaneous U هم زمان
time consuming U زمان بر
period U زمان
date U زمان
dates U زمان
terming U زمان
termed U زمان
periods U زمان
away U از ان زمان
time-consuming U زمان بر
tempo U زمان
contemporaneous U هم زمان
thence U از ان زمان
tempos U زمان
time U زمان
term U زمان
time of blowing U زمان دم
clock U زمان
times U زمان
timed U زمان
simultaneously U در یک زمان
time-piece U زمان
ticker [colloquial] [watch] U زمان
whene'er U هر زمان
time lags U زمان مرده
loading time U زمان بارگیری
turnaround time U زمان برگشت
local time U زمان محلی
relief time U زمان استراحت
timeer U زمان سنج
timming U زمان گیری
time lag U زمان تاخیر
time lag U زمان مرده
latency U زمان بیکاری
seek time U زمان پیگرد
regression time U زمان برگشت
intravitam U در زمان زندگی
relaxation time U زمان اسایش
searching time U زمان جستجو
scheduling queue U صف زمان بندی
scheduler U زمان بند
training time U زمان تمرین
intravital U در زمان زندگی
response time U زمان واکنش
maintenance period U زمان تعمیرات
turnaround time U زمان گردش
response time U زمان پاسخ
response time U زمان واگنش
transition time U زمان تحول
turn around time U زمان برگشت
transit time U زمان عبور
transit time U زمان گذار
time lags U زمان تاخیر
transfer time U زمان انتقال
retention time U زمان بازداری
prescriptions U مرور زمان
running time U زمان رانش
run time U زمان اجرا
intervalometer U زمان سنج
rise time U زمان خیز
load time U زمان بارکردن
transition time U زمان انتقال
time interval U زمان طی شده
lost time U زمان گمگشته
real time U زمان حقیقی
statute of limitation U مرور زمان
whoopee U زمان خوشی
past tense U زمان گذشته
yesterday U زمان گذشته
scheduling U زمان بندی
time of disintegration U زمان انفجار
lost time U زمان مفقوده
system time U زمان سیستم
testing time U زمان ازمایش
time dependent U وابسته به زمان
light load period U زمان بار کم
leisure time U زمان اسودگی
the secular bird U فرید زمان
the preterite tense U زمان گذشته
the past tense U زمان گذشته
time lapse U مرور زمان
time log U جدول زمان
the fullness of time U زمان کامل
standby time U زمان جانشینی
standard time U زمان رسمی
standard time U زمان استانده
time perception U ادراک زمان
time slice U قطعه زمان
lapse of time U مرور زمان
Recent search history Forum search
1time is prceious it has great
3service times
3service times
3service times
2Once it's downloaded, please run the Kaspersky Malware Scanner software. This might take a moment and involve a few steps.
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
1شما چه زمان به مکتب میرید.
1شما چه زمان به مکتب میرید.
0عشق تنها چیزی هست که اگر واقعی شو بدست بیاری
1 صرفه جویی در زمان
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com